سپاس خداوند را سپس سپاس خداوند را. سپاس خداوند را که ما را هدایت نمود و هدایت نمیشدیم اگر او ما را هدایت نمیکرد و توفیق، توکل و توسلم تنها به او است و گواهی میدهم که معبودی جز الله نیست، یگانه است و شریک ندارد. به نشانهی اقرار به خداوندیاش و تحقیر کسانی که او را انکار کرده و به او کفر ورزیدهاند و گواهی میدهم که سرورمان محمد صلی الله علیه وسلم رسول خدا و سرور مخلوقات و بشریت است تا چشمی ببیند و گوشی بشنود [تا پایان حیات]. پروردگارا! تا روز قیامت درود، سلام و برکت بفرست بر سرورمان محمد و بر خاندان و یارانش و نسل او و کسی که محبت او را در دل دارد و کسی که از او پیروی کند.
پروردگارا، ما را علمی نیست جز آن چه به ما آموختی، به راستی که دانا و باحکمتی. بار الها، آن چه به سود ماست، به ما بیاموز و از آن چه به ما آموختی، به ما منفعت برسان و بر علم ما بیفزای. حق را به ما حق بنما و توفیق پیروی از آن را نصیبمان گردان و باطل را به ما باطل بنما و توفیق اجتناب از آن را به ما ارزانی کن و ما را از کسانی بگردان که سخن را میشنوند و از بهترینش پیروی میکنند و با رحمت خود ما را در زمرهی بندگان نیکوکارت قرار ده.
برادران مؤمن، از دو هفته پیش موضوع علم را آغاز کردیم و ان شاء الله در هفتههای آینده آن را پی میگیریم. اما با توجه به آستانهی سال نو میلادی موضوع در این رابطه خواهد بود.
برادران مؤمن، در سورهی آل عمران داستانهای بسیاری وجود دارد. از جمله این داستانها داستان زن عمران میباشد و نکتهای که میخواهم توجه را به آن جلب کنم این است که موضوع داستان ما هستیم. داستان شخصیتهایی دارد. رویدادها و گفتمان و مفهومی دارد. مؤمن وقتی قرآن میخواند یا داستانی در قرآن میخواند باید در پی مفهوم باشد، زیرا مفهوم چیزی است که خداوند از این داستان مدنظر دارد. وقتی مؤمن دست بر روی مفهوم داستان بگذارد و مقصود الهی را دنبال کند در این صورت در قرآن تدبر کرده است. خداوند سبحان میفرماید:
﴿ أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا ﴾
﴿ آيا در آيات قرآن نمیانديشند يا [مگر] بر دلهايشان قفلهايى نهاده شده است.﴾
پس تدبر در قرآن با نص خود قرآن واجب است و تدبر در داستان این است که به مفهوم و هدف آن بیندیشیم. داستان را بخوانید و به رویدادهایش گوش فرا دهید. رویدادهایش را دنبال کنید. موضع گیری شخصیتهایش را پی بگیرید. این منظور قرآن نیست. زیرا خداوند میفرماید:
﴿ لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ ﴾
﴿ به راستى در سرگذشت آنان براى خردمندان عبرتى است. ﴾
پس پند کجاست؟ مفهوم و محتوا کجاست؟ مقصود و هدف چه شد؟ این داستان چه سودی برای ما داشت؟ و منظور آن چه بود؟ نتیجهای که گرفتیم چیست؟
ارزش انسان نزد خدا به اندازهی کارهای نیک او است:
خداوند سبحان میفرماید:
﴿ إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي ﴾
﴿ چون زن عمران گفت: پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم.﴾
ارزشمندترین چیزی که زن دارد در شکم او است. این زن شریفی که تربیت والایی دارد آنچه در شکم دارد را برای خدا نذر کرده است. ما از این آیه چه برداشتی میکنیم؟ تو ای برادر ارجمند چه برای خدا پیش فرستادی؟ چه برایش نذر کردی؟ آیا علمی که آموختی را پیش فرستادی؟ آیا علم خود را در خدمت حق به کار گرفتی؟ از نیرویت چه بهرهای بردی؟ آیا بر مردم فخر فروختی یا در خدمت حق به کار گرفتی؟ مالی که خداوند به تو بخشید را چطور صرف کردی؟ آن را در راه لذتهایت به کار بردی یا در راه خدا؟ در هر صورت ای مؤمن، چه چیزی را برای دیدار با خدا پیش فرستادی؟ اگر با خدا ملاقات کنی چه داری؟ چه کاری برای خدا پیش فرستادهای؟ چه کردهای؟ اما زهد تو آن طور که در حدیث آمده است:
(( فقد تعجلت فيه الراحة لقلبك ))
(( آرامش را زود به دل خود رساندهای ))
زهد یک موضوع منفی است. اگر این کار را نکردی، این کار را نکردی، این کار را نکردی و این کار را نکردی. این خوب است اما شرط لازم است ولی کافی نیست. اما چه کردی؟ چه پیش فرستادی؟ چه چیزی را فدا کردی؟ چه بخشیدی؟ چه کاری انجام دادی برای روزی که خدا را ببینی؟ آیا فرزندان نیکی را تربیت کردی تا پس از تو به مردم سود رسانند؟ آیا علم را آموختی و آموزش دادی؟ آیا امر به معروف و نهی از منکر کردی؟ آیا مال حلالت را برای همدردی با محرومان و فقرا بخشیدی؟ چه کردی؟ پس روز قیامت ارزش تو به ارزش کاری است که کردهای.
﴿ وَلِكُلٍّ دَرَجَاتٌ مِمَّا عَمِلُوا ﴾
﴿ و براى هر يك [از اين دو گروه] از آنچه انجام دادهاند [در جزا] مراتبى خواهد بود. ﴾
این چیزی است که نزد خدا برایت سودمند است. سخنان پاک نزد خدا بالا میرود و کار نیک آن را با ارزش میسازد. اگر فرشته مرگ بیاید و انسان فکر کند که روز مرگش فرا رسیده و اگر فکر کند که نمودارش رو به پایین است و اگر به شصت یا چهل سالگی برسد. اگر موهایش سفید شود. کمرش خم شود. چشمانش کم سو گردد و اگر ناتوان شود. چه چیزی برای دیدار آماده کرده است؟ برای این روز بزرگ چه فراهم کرده است؟ چه آماده کرده است..
﴿ يَوْمَ لَا يَنْفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ * إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ ﴾
﴿ روزى كه هيچ مال و فرزندى سود نمیدهد * مگر كسى كه دلى پاك به سوى خدا بياورد. ﴾
برای قبر چه اندوخته است؟ برای روز حساب؟ برای راه راست چه اندوخته است؟
﴿ إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي ﴾
﴿ چون زن عمران گفت: پروردگارا، آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم. ﴾
بیشتر مردم ازدواج میکنند و فرزندانی میآورند. آیا پدر اندیشیده که پسرش فرزند نیکی خواهد بود؟ برای اینکه پسرش نیک باشد چه کار کرده است؟ آیا پدر خواسته که پسرش برای رضای خدا باشد و دخترش نیز چنین باشد؟ یا شغل، کار، تجربه، علم، نیرو و مالش چنین باشند؟ آیا چیزی را خالصانه برای خدا انجام داده است؟ در حالی که خدا او را یاری رسانده و هدایت کرده است.
﴿ هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً ﴾
﴿ آيا زمانى طولانى بر انسان گذشت كه چيز قابل ذكرى نبود ﴾
این زن عاشق خدا برای پروردگارش چه کرده است؟ ارزشمندترین چیزی که داشت را برای خداوندش پیش فرستاد. او جنین شکم خود را برای خداوند پیش فرستاد.
مهم انتخاب درست و به جا است:
نکتهی دیگر: توجه کنید. اگر تمام کار در دست خدا باشد و هیچ چیزی به جز با قدرت و علم خدا انجام نشود، پس این زن چه پیش فرستاد؟ این خواسته را داشت. تنها باید درخواست کنی. باید دعا کنی و باید بر درخواست خود پافشاری کنی.
﴿ كُلّاً نُمِدُّ هَؤُلَاءِ وَهَؤُلَاءِ مِنْ عَطَاءِ رَبِّكَ وَمَا كَانَ عَطَاءُ رَبِّكَ مَحْظُوراً ﴾
﴿ هر دو [دسته] اينان و آنان را از عطاى پروردگارت مدد مىبخشيم و عطاى پروردگارت [از كسى] منع نشده است. ﴾
خداوند وقتی تو را آفرید و به دنیا آورد اراده کرد خواستههایت را برآورده کند و تو با درخواستهایت وضع خودت را از خداوند میخواهی. پس یا دنیای فانی را میخواهی و یا آخرت جاودان را میخواهی. یا چیزی میخواهی که با مرگ تمام میشود و یا چیزی میخواهی که تا ابد در ابد پایانی ندارد. پس مهم درست انتخاب کردن است، زیرا خداوند سبحان اینان را یاری میکند و این بخشش او است. دنیا را صادقانه بخواه تا به آن برسی و آخرت را صادقانه بخواه تا به آن برسی. پس مهم این است که درست انتخاب کنی، زیرا خداوند بخشش خود را از کسی دریغ نمیکند.
هر انسانی باید از خود بپرسد که برای خداوند بزرگ چه فرستاده است:
برادران مؤمن، من کسانی که به یادم هستند، کسانی که به من محبت دارند، کسانی که سپاسگزارم هستند، کسانی که شایستهی نعمتهای اضافی من هستند و کسانی که معصیتم را می کنند نا امید نمیکنم.
پس نخستین نکته این است که چه چیزی برای خداوند در دیدار با او خواهیم داشت؟ اگر انسان کارش را درست انجام دهد از طریق آن روزی داده میشود. اگر شغل خود را درست انجام دهد، به مسلمانان سود رساند، به آنان رحم داشته باشد، خیرخواه آنان باشد و به آنان ببخشد و با این کار هدفش کسب روزی حلال باشد تا به خانوادهاش بدهد و بتواند فرزندانش را تربیت کند و سود مسلمانان را نیز مدنظر داشته باشد، این شغل روزانه و کار هر کسی در شغل خودش، اگر این شروط را داشته باشد: حلال باشد، شرعی باشد، کفاف او را بدهد و هدفش خدمت به مسلمانان باشد، تبدیل به کار نیکی میشود که خداوند را با آن ملاقات خواهد کرد.
پدر در خانواده میتواند فرزندانش را تربیت کند و این یک کار نیکی باشد که خدا را با آن دیدار کند. امر به معروف و نهی از منکر میتواند – اگر از سر صدق و اخلاص و عمل باشد - کاری باشد که با آن به دیدار خداوند بروید. نیروی خود را اگر در راه خداوند به کار بگیری و شغل خود را اگر در راه خدا به کار ببندی، مهم این است که این را از خود بپرسی: برای خداوند چه پیش فرستادی؟ زن عمران بهترین چیزی که داشت را به خدا تقدیم کرد. جنین داخل شکم خود را خواست که داعی راه خدا باشد. خواست خادم راه عبادت خداوند باشد. این گونه خواست.
﴿ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّراً ﴾
﴿ آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا از دیگر کارها آزاد باشد ﴾
مفسران گفته اند واژهی:
به اخلاص شباهت دارد و از اخلاص هم بالاتر است. یعنی از این کار هدفش شهرت، ریا و دنیا و بهره مندی مادی نیست بلکه یک کار آزاد و کلی است و بدون ریا میباشد. آیا چنین کاری در راه خدا کردهای؟ آیا طعم اخلاص را چشیدهای؟ آیا با دست راست بخشیدهای که دست چپ نفهمد؟ آیا کاری را در دل شب کردهای که تنها خدا بداند؟ آیا چشمت را از حرامهای الهی فروهشته داشته ای و هدفت فقط رضای خدا بوده باشد؟ آیا به ناتوانی کمک کردهای و از نیکی خود به او در پی پاداش، ستایش، تعریف، و چنین چیزهایی نبوده باشی؟
اخلاص، برادران اخلاص یعنی یک رویه کار کنی. برای دین خالصانه کار کنی اندکی کار کنی کافی است.
پروردگارا، آیا میان ترس و امید ماندهای؟ آیا کاری کردهای که بگویی: من چنین و چنان کردهام از من بپذیر خدایا؟ این کار را قبول کن. این را خالص برای خود قرار بده. این سخنان بسیار ادب آمیز، فروتنانه و خالصانه و محبت آمیز و اشتیاق آمیز نسبت به خدا است.
﴿ إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ﴾
شنوای دانا. یعنی وقتی حرف میزنم سخنانم را میشنوی و وقتی سکوت دارم از دلم خبر داری. در هر دو حالت از من آگاهی. از سخنانم آگاهی زیرا میشنوی و از دلم آگاهی زیرا دانایی و رازها و نهانها را میدانی، زیرا نگاههای دزدانه را میدانی و آنچه دلها در خود دارند میدانی و همه چیز را میدانی، زیرا تو از هر چیزی به من نزدیکتری.
﴿وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ ﴾
﴿ و ما از شاهرگ [او] به او نزديکتريم. ﴾
زیرا تو ای خدا میان انسان و قلب او قرار داری. وقتی خداوند از دل تو آگاه باشد، از حال تو با خبر باشد، نیتت را بداند و همه جا با تو باشد، آنچه از دیگران نهان میکنی را میداند پس چطور از او نافرمانی میکنی؟!
گفت: ای فلانی من نافرمانی میکنم و نمیتوانم از آن دست بکشم... گفت: اشکالی ندارد، نافرمانی کن ولی تلاش کن در مکانی از او نافرمانی کنی که تو را نبیند. گفت: چطور ممکن است مرا نبیند در حالی که بر همه چیز آگاه است؟! گفت: در زمین او زندگی میکنی و از او نافرمانی میکنی و او تو را میبیند؟ انسان از خداوندی که نعمت چشم را به او بخشیده شرم نمیکند که نافرمانیاش کند؟ کسی که قدرت شنوایی را به او داده است، از او نافرمانی کند؟
تسلیم امر خدا شدن و خشنود بودن به قضا و قدر او:
﴿ پس چون فرزندش را بزاد. ﴾
غافلگیر شد. دوست داشت که این جنین پسر باشد. مردی باشد که پس از او به مردم سود رساند و در خانهی خدا خدمت کند. او این چنین خواسته بود، اما ارادهی خدا با ارادهی او متفاوت بود. بنابراین غافلگیر شد.
﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى ﴾
﴿ گفت: پروردگارا من دختر زاده ام ﴾
برخی از مفسران میگویند: سخنانی که پس از این واژه میآید توضیح خداوند است.
﴿ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ﴾
﴿ خدا به آنچه او زاييد داناتر بود. ﴾
تمام خیر در همین دختر نهفته است. بنابراین وقتی این سخن خداوند را میخوانی و در این سخن تدبر میکنی:
﴿ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴾
﴿ و بسا چيزى را خوش نمىداريد و آن براى شما خوب است و بسا چيزى را دوست میداريد و آن براى شما بد است و خدا میداند و شما نمیدانید. ﴾
گاهی دوست داری خداوند پسری به تو دهد و گاهی دختر میشود. گاهی خیر همه در دختر است. تو اگر مؤمن و تسلیم خدا باشی به قسمت و تقدیر او نیز خشنود خواهی بود.
﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى ﴾
﴿ گفت: پروردگارا من دختر زادهام ﴾
خداوند عزَّ وجل میفرماید:
﴿ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ ﴾
﴿ خدا به آنچه او زاييد داناتر بود ﴾
این زن این پیامبر بزرگ را خواهد زایید که پس از مدتی جهان تولد او را جشن خواهند گرفت. او سیدنا عیسی بن مریم است. گاهی خیر از یک دختر میآید. گاهی یک نسل پاک از یک دختر نصیب تولد میگردد. گاهی این دختر برکت دارد. بنابراین ایشان صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(( ما أكرمهن إلا كريم، ولا أهانهن إلا لئيم، يغلبن كل كريم ويغلبهن لئيم، وأنا أحب أن أكون كريماً مغلوباً من أن أكون لئيماً غالباً))
(( تنها بخشنده آنان را اکرام میکند و تنها پست و فرومایه به آنان اهانت میکند. بر هر بخشندهای غالب میشوند و یک فرومایه بر آنان غالب میشود. من دوست دارم یک بخشندهی مغلوب باشم تا یک فرومایهی غالب. ))
همچنین فرمود:
(( لا تكرهوا البنات فإنهن المؤنسات الغاليات ))
(( از دختران اکراه نداشته باشید که آنان همدمهای گرامیاند ))
[ [احمد از عقبة بن عامر] ]
(( استوصوا بالنساء خيراً ))
(( در مورد زنان به یکدیگر سفارش نیک نمایید. ))
احادیث بسیاری در سنت پاک نبوی وجود دارد که ما را دربارهی زنان سفارش کرد است. شاید خیر سراسر در زن باشد. شاید تمام خیر در این دختری باشد که از آمدنش اکراه داشتی. بنابراین تنها انسانهای دور از خدا از دختر دار بودن ناراحت میشوند و تقدیر الهی را نمیدانند و حکمت خداوند را درک نمیکنند و از قسمت و قضا و قدرش چیزی نمیدانند.
﴿ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ ﴾
﴿ گفت: پروردگارا من دختر زادهام و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود. ﴾
تفاوت پسر و دختر در ویژگیهای روحی و جسمی:
سپس فرمود:
﴿وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى ﴾
این دختر است و نمیتواند با مردان بنشیند تا آنان را به خداوند دعوت کند. این دختر است و نباید با مردم درآمیزد. طبیعتش او را از این کار باز میدارد.
﴿ وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ﴾
﴿ و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شيطان رانده شده به تو پناه میدهم. ﴾
از اینجا این دعای قرآنی میآید:
﴿ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَاماً ﴾
﴿پروردگارا به ما از همسران و فرزندانمان آن ده كه مايهی روشنى چشمان [ما] باشد و ما را پيشواى پرهيزگاران گردان. ﴾
ای بندهام... در یکی از احادیث قدسی آمده است:
(( أعطيتك مالاً فماذا صنعت فيه؟ قال: يا رب لم أنفق منه شيئاً مخافة الفقر على أولادي من بعدي. قال: ألم تعلم بأني أنا الرزاق ذو القوة المتين؟ إن الذي خشيته على أولادك من بعدك قد أنزلته بهم. وسأل عبداً آخر فقال: يا عبدي أعطيتك مالاً فماذا صنعت فيه؟ قال: يا رب أنفقته على كل محتاجٍ ومسكين لأنك خيرٌ حافظاً وأنت أرحم الراحمين. فقال الله عزَّ وجل: أنا الحافظ لأولادك من بعدك ))
(( من به تو مال دادم، با آن چه کردی؟ گفت: پروردگارا، من از ترس فقر برای فرزندانم بعد از خود چیزی از آن را خرج نکردم. فرمود: آیا نمیدانستی که من روزی دهنده و صاحب قدرت محکم هستم؟ آنچه را که بعد از خود نسبت فرزندانت ترسیدی، بر سرشان آوردم. از بندهی دیگری پرسید و فرمود: ای بنده، من به تو ثروت دادم پس با آن چه کردی؟ گفت: پروردگارا، آن را بر هر نیازمند و فقیری خرج کردم، زیرا تو بهترین حامی و تو مهربان ترین مهربانانی. سپس خداوند متعال فرمود: من بعد از تو حافظ فرزندانت هستم. ))
در دعای سفر پیامبر این دعا را به ما آموخت:
(( اللهم أنت الصاحب في السفر، والخليفة في الأهل ))
(( ای خدا در سفر همراه و در خانواده جانشین هستی. ))
یعنی مؤمن از خداوند میخواهد فرزندانش را در زندگی و پس از مرگش حفظ کند.
﴿ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ ﴾
﴿ و من او را به تو پناه میدهم ﴾
ای خدا..
﴿ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ * فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ ﴾
﴿ همچنین فرزندانش را از شيطان رانده * پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد. ﴾
(( إن الصدقة لتقع في يد الرحمن قبل أن تقع في يد السائل))
((صدقه پیش از آنکه به دست درخواست کننده برسد، در دست خداوند قرار میگیرد. ))
[ [از مختصر تفسير ابن كثير] ]
هر کس چیزی را به خاطر رضای خدا ببخشد خداوند به خوبی از او میپذیرد:
﴿ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ ﴾
﴿ (پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد. ﴾
تو ای برادر گرامی، اگر چیزی را خالصانه برای خشنودی خداوند تقدیم نمودی و هدفت تقرب به او بود خداوند آن را به خوبی از تو میپذیرد. از تو قبول میکند و به تو پاداش میدهد، ولی پیش تر هم گفتیم اگر چیزی از دنیا عرضه شود همهی مردم به سوی آن هجوم میآورند و وقتی از آخرت و کارهای نیکی که موجب تقرب آنان میشود از جمله فداکاری، بخشش و کارهای خوب عرضه میشوند، تردید دارند.
سیدنا عبدالله بن رواحه را پیامبر صلی الله علیه وسلم فرماندهی سوم موته نمود. فرمانده اول زید بن ثابت بود و دومی سیدنا جعفر و سوم سیدنا عبدالله بن رواحه بود. او یک شاعر بود. فرماندهی نخست پیش رفت و پرچم را در دست داشت تا شهید شد و دومی آمد و پرچم را در دست داشت تا شهید شد و اما سومین فرمانده تردید داشت. شاعر گفته است:
يا نفس إلا تقتلي تـــموتي هذا حمام الموت قد صليتِ
إن تفعـلي فعلهـما رضيــت وإن توليــــــــــت فقد شــقيـت
ای نفس اگر کشته نشوی میمیری و این کبوتر مرگ است که گرفتار آن شدهای
اگر کار آن دو را بکنی خشنود شدهای و اگر و اگر روی برگردانی بدبخت شدهای
* * *
او پیش رفت و پرچم را برداشت و جنگید تا شهید شد. پیامبر صلی الله علیه وسلم چطور این فداکاریها را بیان میکند؟ فرمود: «برادرتان زید پرچم را برداشت و جنگید تا شهید شد و من جایگاه او را در بهشت میبینم. سپس برادرتان جعفر پرچم را برداشت و جنگید تا شهید شد و من جایگاه او را در بهشت میبینم». سپس پیامبر صلی الله علیه وسلم سکوت کرد. اصحاب بسیار اخلاص داشتند و محبتی داشتند که فقط خدا میدانست. همه نگران عبدالله بن رواحه بودند. گفتند: ای رسول خدا عبدالله چه کرد؟ فرمود: سپس برادرتان عبدالله پرچم را برداشت و جنگید تا شهید شد و من جایگاه او را از دو برادرش پایین تر میبینم. یعنی درجهاش پایین رفت. چون تردید به خرج داد. بنابراین اگر دنیا بر مردم عرضه شود همه هجوم میآورند و اما دروازههای آخرت به روی آنان باز است و کار نیک وجود دارد و ذکر و یاد خدا وجود دارد و نمازها، خواندن قرآن و یادگیری قرآن و آموختن آن به دیگران و خدمت به مردم، تمام اینها در دسترس است و با این وجود این دروازهها را شلوغ نمییابی. اما هجوم بر دنیا وجود دارد. اما مردم در تابستان در صفهای طولانی میایستند تا کارتهای سال تحویل را بخرند. کارتهایی که نافرمانی خداوند در آن است.
عمل تنها با دو شرط اخلاص و درست بودن پذیرفته میشود:
ای برادران مؤمن، چه چیزی برای خداوند پیش فرستادهایم؟
﴿ فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتاً حَسَناً وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا ﴾
﴿ پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد و زكريا را سرپرست وى قرار داد. ﴾
و او یک پیامبر است..
﴿ كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقاً ﴾
﴿ زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مىشد نزد او [نوعى] خوراكى میيافت. ﴾
علما پیرامون معنای رزق اختلاف دارند. برخی ترجیح میدهند که نسبت به آن علم داشته باشند و برخی اشتیاق به خدا میدانند و برخی شناخت میشمارند. شما کجای این شناخت هستید؟ این روزی کجاست؟ چقدر از این علم را داری؟ این خوش شانسی نصیب تو شده است؟
﴿ قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ﴾
﴿ گفت اين از جانب خداست ﴾
انسان تمام روابط انسانی را تجربه میکند. اما آیا یک رابطه با خدا را تجربه کرده است؟ آیا اخلاص برای خدا و یا بخشش در راه او و یا فداکاری در راه خدا را تجربه کرده است؟ آیا خواسته نزد خدا خرسند باشد؟ آیا خواسته خداوند از او خشنود باشد؟
از امام جنید پرسیدند: ولی خدا کیست؟ آیا آنکه در آسمان پرواز میکند؟ گفت: خیر، پرنده پرواز میکند. آیا کسی است که روی آب راه میرود؟ گفت: نه، ولی کامل کسی است که حلال و حرام را بشناسد. یعنی خداوند تو را در جایی ببیند که دستور داده است و در جایی نبیند که تو را از آن باز داشته است. این ولایت یعنی خشنودی خداوند. یعنی کارتان بر اساس سنت باشد. بنابراین عمل بنده تنها به دو شرط پذیرفته میشود: درست باشد و خالصانه باشد. اما اینکه خالصانه باشد یعنی به خاطر خدا باشد و خالی از هر گونه طمع زمینی باشد و درست باشد یعنی بر اساس سنت شریف باشد. بر اساس دستورات خداوند و پیامبر صلی الله علیه وسلم باشد.
﴿ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ﴾
﴿ خدا به هر كس بخواهد بى شمار روزى میدهد. ﴾
نبوت ارثی نیست ولی پیامبر علم را برای دیگران به ارث میگذارند:
توضیح داستان اینکه: از آنجا که علما قطع به یقین گفته اند نبوت ارثی نیست اما پیامبران علم را به دیگران ارث میدهند اما اینکه پیامبری برای پیامبری ارث گذارد، این نیز امکان ندارد. دلیل این سخن خداوند است:
﴿ وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴾
﴿ و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود: من تو را پيشواى مردم قرار دادم. [ابراهيم] گفت: از دودمانم [چطور] فرمود: پيمان من به بيدادگران نمىرسد. ﴾
فرزندان اگر با داد خدا بر روش پدر نباشند، هیچ جایگاهی ندارند.
برگزیده شدن گاهی شخصی است و گاهی خانوادگی:
نکتهی دیگر:
﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ ﴾
﴿ به يقين خداوند آدم را برگزیده است. ﴾
شخص آدم را..
﴿ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾
﴿ و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزیده است. ﴾
بنابراین زن عمران بانو مریم را به دنیا آورد و آن زن بزرگوار عیسی علیه وعلی نبینا أفضل الصلاة والسلام را به دنیا آورد، پس از آنجا که خداوند آل عمران را برگزیده است، یا این گزینش به متوجه یک شخص معین شود...
﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً ﴾
﴿ به يقين خداوند آدم و نوح را برترى داده است. ﴾
یا این گزینش متوجه یک خانواده کامل شود...
﴿ وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ ﴾
﴿ همچنین خاندان ابراهيم و خاندان عمران را ﴾
ابراهيم، اسماعيل، اسحاق، يعقوب و يوسف، همه پیامبرند و آل عمران؛ زن عمران، دخترش مريم و فرزندش مسيح هستند...
﴿ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَى آدَمَ وَنُوحاً وَآلَ إِبْرَاهِيمَ وَآلَ عِمْرَانَ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴾
﴿ خداوند نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزیده است. ﴾
صداقت و اخلاص در تلاش و عمل:
خلاصه این خطبه این است که کافی است صادقانه از خداوند چیزی – هر چند در نظرت بزرگ
ف محال و گرانقیمت باشد - را بخواهی، اگر خداوند را صادقانه و مخلصانه بخوانی و در کار و عمل خویش صادق باشی خداوند متعال برای دادن خواستهات در دنیا و آخرت برایت کافی است و این درس نخست بود.
درس دوم این است که اگر کاری انجام دهی باید این کار آزادانه در راه خدا باشد و کاملا خالصانه باشد و از خواستههای دنیایی پاک باشد. ایشان صلی الله علیه وسلم میفرماید:
(( ربَّ درهمٍ سبق ألف درهم ))
(( چه بسا یک درهم از هزار درهم سبقت بگیرد. ))
(( درهمٌ أنفق في إخلاص خيرٌ من ألف درهم أنفق في رياء ))
(( یک درهم مخلصانه انفاق شود بهتر از هزار درهم است که با ریا انفاق گردد. ))
(( درهمٌ تنفقه في حياتك خيرٌ من ألف درهمٍ تنفقه بعد مماتك ))
(( یک در هم در زندگیات انفاق کنی بهتر از هزار درهم است که پس از مرگ انفاق کنی. ))
اخلاص، اخلاص برادران، وقتی خداوند بر دل یک مخلص تجلی رحمت میکند طعم اخلاص را میچشد و میداند اخلاص چیست.
برادران گرامی، خودتان را محاسبه کنید پیش از آن که شما را محاسبه کنند و اعمالتان را پیش از آن که وزن کنند خودتان وزن کنید و بدانید که فرشتهی مرگ از ما گذشته و به دیگری رسیده است و از دیگری خواهد گذشت و به ما خواهد رسید، پس باید هشیار باشیم. هشیار کسی است که خودش را خوار بشمارد و برای پس از مرگ کاری کند و ناتوان کسی است که از هوای نفس خود پیروی کند و آرزوهای بلند داشته باشد.
أشهد أن لا إله إلا الله ولي الصالحين، وأشهد أن سيدنا محمداً عبده ورسوله، صاحب الخلق العظيم. اللهم صلِّ وسلم وبارك على سيدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمعين.
برادران با ایمان، بنا به مناسبت تحویل سال نو میلادی برخی نکات مثبت هست که در خطبهی اول گفتم، ولی عاداتی نیز وجود دارد که خداوند بر آن تاکیدی نکرده و پیامبر نیز از آن خشنود نبوده است... سال نو میلادی یک مناسب نزد بیشتر مسلمانان میباشد تا به تقلید از دیگران به چیزهایی خداناپسندانه بپردازند، بنابراین پیامبر صلی الله علیه وسلم فرموده است:
(( طوبى لمن وسعته السنة ولم تستهوه البدعة ))
(( خوشا به حال کسی که سنت را انجام دهد و بدعت او را نفریبد. ))
پس اگر در مکانی بودی که خداوند در آن نافرمانی میشد، اگر در مکانی بودی که عورتها آشکار بود و باید پوشیده باشد، اگر در مکان نوشیدن شراب بودی و اگر در مکانی بودی که نافرمانی خدا میشد تو به عنوان مسلمان در بدترین گناهان افتادهای.
پس برادران مؤمن، مؤمن نباید ایمانش در ذهن و یا احساسات درونیاش باشد. ایمان یک موضعگیری است و ایمان یک عمل و یک پایبندی است. اگر در کارت، در سرگرمیات و در کارهایت و در مناسبتهایی که آکنده از گناه هستند و در این روزها به معنی صحیح مسلمان نباشی و پایبند و پاکدامن و پرهیزکار نباشی در اصل مسلمان نیستی.
این کاری که انجام میدهد برخلاف چیزی است که خداوند نازل فرموده و پیامبر دستور داده است. این از اسلام به دور است. زیرا یکی از اصحاب رسول الله در روشی از خرید و فروش خلاف شرع عمل کرد. بانو عائشه فرمود: «به فلانی بگویید که جهادش با رسول الله را باطل کرد.»
کسی که مرتکب گناه میشود و میداند که گناه میکند، چقدر از خدا دور است... این کسی که کاری میکند و میداند که خداوند را خشمگین خواهد کرد، ایمان او چقدر است؟ در کجای اسلام قرار دارد؟ پس ای برادران مؤمن خیرخواه همدیگر باشید.
﴿ وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً * لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ﴾
﴿و اگر [مردم] در راه درست پايدارى ورزند قطعا آب گوارايى بديشان نوشانيم * تا در اين باره آنان را بيازماييم. ﴾
﴿ وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ ﴾
﴿ و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل میکردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مىشدند. ﴾
﴿ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾
﴿ و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند قطعا بركاتى از آسمان و زمين برايشان میگشوديم. ﴾
﴿ وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً * لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ ﴾
﴿ و اگر [مردم] در راه درست پايدارى ورزند قطعا آب گوارايى بديشان نوشانيم * تا در اين باره آنان را بيازماييم. ﴾
پس ای برادران مؤمن، نباید به همین بسنده کنید که پایبند هستید، باید به خداپرستی دعوت کنید. شما و همسایگانتان، خویشانتان و کسانی که تحت حمایت شمایند. رفتن به مکانهای خداناپسندانه که در آنها گناه میشود، شرب خمر وجود دارد و عورتها در آن آشکار میشود. این چیزی است که با اخلاق مؤمن جمع نمیشود. گفت: ای رسول خدا، مرا پند ده. فرمود: بگو به خدا ایمان آوردم و سپس پایبند باش. این اعرابی گفت: از این سادهتر میخواهم. فرمود: پس آمادهی آزمایش باش. اگر نخواهی پایبند باشی باید آمادهی آزمایش باشی. انسان اگر بر گناه اصرار ورزد باید آمادهی آزمایش باشد. اگر بر خلاف شریعت اصرار ورزد باید آمادهی آزمایش باشد. اگر پیرو هوای نفس است و میخواهد با مردم در لهو و لعبها، شادیها، جشنها، سبک زندگیها، رفتارها، عادات و رسمهایشان شریک باشد پس باید آماده آزمایش باشد. هر گاه خدا را ناخشنود ساختی آمادهی آزمایش باش.
گفت: ای پروردگار، نافرمانی کردم و عذابم نمیدهی؟ فرمود: تو را مجازات کردم ولی نمیدانی:
أطع أمرنا نرفع لأجلك حجبنا فإنَّا منحنا بالرضا مَن أحبَّنـــا
ولـذ بحـمانا واحتمِ بجنابنـــــا لنحميك مما فيه أشرار خلقنـا
«دستور ما را اجرا کن تا به خاطر تو پردههایمان را برداریم، چرا که ما هر کس را دوست بداریم خشنودی یمان را نصیب او میکنیم
و به ما پناه بیاور و در پناه ما باش تا از شر مخلوقاتمان در امانت بداریم.»
پس کلمه «آماده آزمایش باش» باید در ذهن هر مسلمانی بماند، گر چه پایبند نباشد. اگر نخواهد که دستورات خداوند را عمل کند پس باید آماده آزمایش باشد. اگر نافرمانان خداوند را در این روزها پیروی کنی و اگر کارهای آنان را در خانه تقلید کنی این از ویژگیهای مسلمان نیست و اگر خواستی در این شب مولود خوانی پیامبر صلی الله علیه وسلم را بکن و اگر خواستی در این شب به یاد خدا بیدار باش و چیزی بخوان که خدا را خرسند کند و قرآن تلاوت کن و اگر خواستی این شب را زنده داری کنی، کسانی که دوستشان داری را گرد هم بیاور و از خداوند برایشان حرف بزن. این چیزی است که خداوند را خشنود میکند.
بارالها، ما را در زمرهی هدايت يافتگان درگاهت هدایت کن با آنانکه گناهانشان را آمرزيدهای بیامرز و با دوستانت به دوستی گير و در آنچه بما ارزانی داشتهای برکت ده و ما را در پناه خويش از زشتی وپليديها دورگردان چرا که قضا و قدر در دست توانای توست و کسی را قدرت محاسبهی تو نيست پروردگارا، به ما ببخش و ما را محروم نکن و ما را اکرام کن و ما را خوار نکن و ما را برتری ده و بر ما برتری نده و ما را خشنود ساز و از ما خشنود باش. پروردگارا، از ترس خود چیزی بهرهی ما کن که میان ما و نافرمانیات فاصله ایجاد کند و از طاعت خود چیزی به ما بده که ما را به بهشت تو برساند و از یقین چیزی بده که سختیهای دنیا را بر ما آسان کند. خداوندا، ما را از گوش و چشم و قدرت ما تا زمانی که زندهایم بهرمند بفرما و آن را از ما به ارث بگذار و انتقام ما را از ظالمان به ما بگیر و ما را بر دشمنان ما پیروز بگردان و دنیا را بزرگترین هدف ما و منتهای علم ما قرار نده و کسانی که از تو نمیترسند و به ما رحم ندارند را بر ما مسلط نکن ای خدای جهانیان. خداوندا، با حلال خود ما را از حرام بی نیاز و با طاعت خود ما را از نافرمانی باز دار و با فضل خود ما را از دیگران بی نیاز فرما. بار خدایا، عورات ما را بپوشان و ناآرامیهای ما را آرامش ببخشا و ما را در سرزمینهایمان در امنیت بدار و این سرزمین و سایر سرزمینهای مسلمانان را حاصلخیر و آرامش بخش قرار بده. بار خدایا، ما را یاری بفرما و ما را از ناامیدان قرار مده و ما را با قحطی نابود نفرما و مانند بدکاران ما را مورد تعامل قرار نده ای خداوند جهانیان. خدایا، با برتری و رحمت خود کلمهی حق و دین را والایی ببخش و اسلام و مسلمانان را یاری ببخش. خدایا، والیان مسلمانان را به آنچه خود دوست داری و خشنود میشوی توفیق بده، تو بر هر چه خواهی توانایی و شایستهی اجابت کردن هستی.